دیشب با بابا و برادر رفتیم خرید، از فروشگاه رفاه.

اولین چیزی که از بدو ورود به شدت جلب توجه می‎کرد،شلوغی وحشتناک فروشگاه بود. در این حد که از لحظه اول که وارد می‎شدی، باید هر سه ثانیه یه بار یه "ببخشید" نثار یکی می‎کردی که از سر راهت بره کنار و بذاره رد شی.

از اون جایی که لوازم بهداشتی‎ای مثل پوشک بچه و پد بهداشتی به شدت کمه و چندتا از بچه‎های هم خوابگاهی قبلی هم تاکید کرده بودن که اگه میاین تهران،به مقدار کافی لوازم بهداشتی داشته باشین، ما مقصد اصلی‎مون توی فروشگاه، بخش بهداشتی بود.

خلاصه که با بابا و فرزاد خودمون رو رسوندیم به اونجا، و دیدیم فقط یه مدل از یه برند دارن و بقیه‎ش خارجیه. با توجه به این که بابا بودجه صد و پنجاه تومنی داشت که ته یکی از کارتاش بود و به دلایلی می‎خواست تمومش کنه، من هفت هشت تایی از همون یه مدل برداشتم، و چون نمی‎دونستم خوب از آب در میان یا نه، به بابا قیمت روی بسته پد خارجی (Always) رو هم نشون دادم که هفت هزار تومن بود، و با هم حساب کردیم و دیدیم با خریدای دیگه، می تونیم سه چهار تا از اینا هم برداریم. خلاصه که چهار تا بسته آلویز هم برداشتیم و رفتیم حساب کنیم.

با حساب کتابای بابا و اضافه کردن بیست هزار تومن به کل خریدمون،محض احتیاط، باید کارمون با همون کارتی که صد و پنجاه تومن تهش بود راه می‎افتاد. ولی وقتی مسئول صندوق خریدا رو چک کرد، یهو برگشت سمت ما و گفت:

"شد دویست و بیست هزار تومن"

من واقعا قیافه خونسرد بابا رو در این مواقع تحسین می‎کنم. اگه من بودم یه شوک بهم وارد شده بود و دو سه بار دیگه از خانم صندوق‎دار قیمت رو می‎پرسیدم که مطمئن شم :|

کارت رو که کشید، اومدیم یه گوشه‎ای وایسادیم حساب کنیم ببینیم چی انقدر گرون بوده اون وسط! اولین چیزی که فاکتور نشون می‎داد قیمت وحشتناک چهارده هزار تومنی آلویز‎هایی بود که روشون خورده بود هفت هزار تومن :| یعنی هر پد، یعنی هر دو الی سه ساعت استفاده از پد بهداشتی که وسیله ضروری غیر قابل جایگزینی‎ایه، دو هزار تومن!

بماند که قیمت بقیه پد‎ها هم بیشتر از حالت معمولی بود که ما قبلا می‏‎خریدیم. حالا بابای من پولش رو داشت، وقتی بیشتر شد می‎تونست پولش رو بده، اونی که نمی‎تونه و کلی با خودش توی فروشگاه حساب و تاب می‎کنه و میاد خرید،چی؟ یهو صد هزار تومن از کجا به پول نداشته‎ش اضافه کنه؟من دانشجو که معمولا صد تومن بیشتر تو حسابم نیست چی؟باید دم صندوق خجالت بکشم و خریدام رو بذارم سر جاش؟

کاش حداقل قیمتاشون رو درست زده بودن تو فروشگاه.

بعد از خرید کردنمون، برگشتنی، داشتم فکر می‎کردم که کاش کمتر خرید کرده بودم. کاش منم مثل بقیه آدمای تو فروشگاه، اونجا رو جارو نکرده بودم. ولی بعدش که داشتم فکر می‎کردم، دیدم پد بهداشتی واقعا برای من قابل جایگزینی نیست. نمی‎تونم چیز دیگه‎ای رو جایگزینش کنم. حتی اگه نون بود، پنیر بود،چمیدونم، برنج بود، می‎تونستم برنامه زندگیم رو یه جوری تغییر بدم که به جای این که خرید کنم و انبار، مصرفش رو کم کنم. ولی این دست من نیست. 

منم مثل بقیه نمی‎دونم اگه شرایط با همین سرعت و شدت به سمت بدتر شدن پیش بره چی می‎شه. فقط می‎تونم مصرفم رو تو مواردی که از ضروریت‎های زندگیم نیست کم کنم. ولی این چیزی که من دیشب تو فروشگاه رفاه دیدم( و افق کوروش، که بعدش رفتیم و دریغ از یک بسته پد بهداشتی که داشته باشه) واقعا وحشت آور بود. از دور که نگاه می‎کردی یاد کلیپایی می‎افتادی که از جمعه سیاه آمریکا این ور و اون ور پخش می‎شد. درست مثل آدمای قحطی زده.

من این وسط فقط دل بستم به این که تاکید رهبر به حفظ آرامشه و این که اوضاع بهتر می‎شه.