۲ مطلب با موضوع «نمایشنامه» ثبت شده است

عروسمون یزدی هم هست اتفاقا

- یکی از بی‎شمار! محاسنِ وبلاگ بی‎خواننده، همینه که اگه نباشی دلت نمی‎جوشه که خوانندگانم چه شدند و اینا.

ولی خب من که باید بگم کجا بودم به هر حال :دی

- در این مدتی که نبودم، دوبار سرما خوردم (الان در مراحل آخر سرماخوردگی/آلرژی به هوای تهران هستم!)، دو تا امتحان میان‎ترم بسی سنگین دادم که یکی مزخرف و یکی به نسبت خوب بود؛(البته نمره هیچ یک نیومده هنوز)رفتم کفش ملی انقلاب برای خودم کفش ورزشی زیر صد تومن بخرم که خب کلا دوتا زیر صد تومن داشت و به دلم نَشِست.

همین. این هفته هم باید یه پروژه به استاد ترجمه اسلامی تحویل بدم، که پیش پای شما ایمیل دانشگاهم رو باهاش افتتاح کردم و برای استاد عزیز متن نیمه بلندبالایی نوشتم مبنی بر این که "من حوصله ندارم برم دوتا غزل حافظ بیابم که مجموع بیت‎هاش دقیقا بیست‎تا بشه، بیا و از همین نوزده‎تا بگذر". و بهش قول دادم وقتی پروژه‎م فاینال شد، براش بفرستم دوباره که یهو به همین پروژه نابود نمره نده و مثل استاد ترم قبل نمره رو بخوره، یه آبم روش!

- فردا قراره برم یه کارگاه، که توش یکی از اساتید دلبرمون قراره بیاد "اپرای گدایان" رو توضیح بده برامون. اپرای گدایان نوشته جان گِی (اون موقع معنی فامیلیش چیزی که تو ذهن شماست نبوده :| معنی شاد و خوشحال می‎داده :دی) نمایش‎نامه‎ای هست که آقای گی در واکنش به فساد گسترده دولت و ملت! در اوایل قرن هجدهم نوشته و بازخوردهای خیلی مثبتی داشته اون موقع. من هم با این که فکر نمی‎کردم وقت داشته باشم، پریروز و دیروز که به علت بیماری و رنجوری، کار دیگه‎ای عملا ازم بر نمی‎اومد و تو خونه خاله‎ام هم نمی‎تونستم تک و تنها بشینم فیلم ببینم، نصف این نمایش‎نامه رو خوندم.

یعنی هر چی از داغون و نابود بودن این نمایش‎نامه بگم، کم گفتم! به خدا نمی‎دونم استاد چه جوری قراره بیاد سر کلاس اینا رو توضیح بده فردا :دی

ماجرا از این قراره که اون موقعا تو لندن اپرا مد بوده، و برای این اپرا از ایتالیا خواننده می‎آوردن و خب قاعدتا خواننده ایتالیایی و لاتین می‎خونده. کاری که جان گی می‎کنه اینه که این اپرای ایتالیایی محبوب قشر مرفه و بی‎درد! لندن رو، توی نمایش‎نامه‌ش می‎ده به مردم عادی و پایین دست جامعه که اتفاقا غرق در فسادن.

فلذا، اپرای گدایان. (از انگلیسی ترجمه تحت اللفظی می‎کند :دی)

و توی این نمایش‎نامه، علاوه بر این که نقش‎ها که دست آدمای دزد و خلافکار و فلان و بیسار هست، اون قسمت اپراش هم این طوریه که متن اپرا به انگلیسی ساده‎ست :دی و به جای آهنگ‎های خفن ایتالیایی، موسیقی محلی مردم اون زمان زده می‎شه! خلاصه که نویسنده محترم تودهنی محکمی به همه زده با این اثرش :دی

- امروز صفحه اینستای یکی از مهاجرت‎کردگان به کانادا رو داشتم می‎خوندم. هی با خودم فکر کردم که "به مهاجرت بیندیشم؟ نیندیشم؟ می‎ارزه به دوری از خانواده؟ آیا دلم می‎خواد تو یه کشور دیگه زندگی راه بندازم؟" آخرش هم مغزم ارور داد، به نتیجه خاصی هم نرسیدم. ولی تهش دیدم دلم می‎خواد وقتی نیمه گم‎شده‎ای، چیزی پیدا کردم، اون قدر فهیم و عاقل و درس‎خوانده باشه، که دوتایی با هم بریم این کشور و آن کشور، سخنرانی و همایش و سمینار و این‎ها، که تهش یه چیزی هم به خودم افزوده بشه.

- مدتیه دوتا از بچه‎های خفن و درس‎خونمون، دوتایی با هم حسابی یار شدن، و بدین علت من از جفتشون محرومم :| یعنی این که بابت درس، سوالای خفنشون رو از همدیگه می‎پرسن، دوتایی با هم می‎رن کتابخونه، با هم منابعشون رو به اشتراک می‎ذارن، و این طوری‎ها. من که با یکی‎شون دوست بودم قبلا(قاعدتا دختره :|)، الان دیگه خیلی دسترسی ندارم بهش، و اگه چیزی مرتبط با درس بیابه اول به من نمی‎گه قطعا. و چند روز پیش هم سر یکی از کلاسا، یهو چنان موضوع بنیادینی رو پیش کشیدن و به بحث‎های قبلی‎شون هم ارجاعش دادن، که به واقع حسودیم شد :| خیلی :| خب چرا من یکی رو ندارم ذهنم رو به چالش بکشه، سوال برام ایجاد کنه، باهاش بحث کنم :| چرا این دوتا :| چرا من و یکی دیگه نه :|

خداییش به هیچ چیز دیگه رابطه این دوتا حسودیم نشده بود، جز این یه مورد!

- همین دیگه. گزارشام تموم شد. من برم با حسودیم دست و پنجه نرم کنم، یه متن هم برای عروس اتاق بغلی :| ترجمه کنم!

  • Nova
  • شنبه ۲۴ آذر ۹۷

Macbeth, Act 1, Scene1

ACT I  SCENE I  A desert place.  
[Thunder and lightning. Enter three Witches]
First Witch When shall we three meet again
In thunder, lightning, or in rain?
Second Witch When the hurlyburly's done,
When the battle's lost and won.
Third Witch That will be ere the set of sun.  
First Witch Where the place?
Second Witch Upon the heath.
Third Witch There to meet with Macbeth.
First Witch I come, graymalkin!
Second Witch Paddock calls.  
Third Witch Anon!
ALL Fair is foul, and foul is fair:
Hover through the fog and filthy air.
[Exeunt]

مجلس یکم

(تندر و آذرخش. سه خواهر جادو وارد می‎شوند)

جادوی یکم: کدامین گاه دیگربار خواهد بودمان دیدار

                 به تندرکوب و رخش‎انداز و باران‎بار؟

جادوی دوم: بدان هنگام کاین آشوب بنشیند

                 شکست آید یکی را،دیگری روی ظفر بیند

جادوی سوم: و پیش از آن که خورشید از افق دامن فرو چیند.

جادوی یکم: به کدامین بود _ باشستان؟

جادوی دوم: به خارستان.

جادوی سوم: برای دیدن مکبث.

جادوی یکم: صدای گربه‎ی خاکستری برخاست.

جادوی دوم: آواز وزغ آمد.

جادوی سوم: رسیدم،های!

همگی: چه زشت است زیبا، چه زیباست زشتی.

           بگردیم در میغ، دود پلشتی.

(در مه پنهان می‎شوند)

  • Nova
  • چهارشنبه ۲۲ فروردين ۹۷
دانشجویی بی‌اعصاب، ترسان از شناخته شدن در فضای مجازی، و علاقمند به موضوعات عمیق فلسفی و فیلم‌‌های بی‌محتوا.