اتفاقی (شایدم نه :| ) پیج اینستای یکی از بچه ها رو پیدا کردم و الان دقیقا :| هستم!
:|
یه زمانی یکی از دبیرامون این جوری ازش یاد می کرد:
" از اون عقده ای هایی که با فرصت مطالعاتی چار بار رفتن این ور و اون ور،حالا یه جوری رفتار می کنن انگار بقیه آدم نیستن"
واقعا پیج دوست داشتنی ای داشت :|
+ تا مهاجرت به تهران چند روز دیگر باقیست :|
دختر عمه گرامی از کانادا تشریف فرما شدن،بنده رو هم دعوت کردن قبل از این که برگردن حتما برم خونشون!
و از همه بدتر این که من اتاقم یه چیزی تو مایه های کمد آقای ووفی شده!چون همه دار و ندارمو ریختم بیرون که جمع کنم،جمع که نکردم هیعچ،خریدای این چند روزمم بهش اضافه شده و خلاصه الان مهمون می طلبه اتاقم! :)))
زنگ زدم به اداره خوابگاه ها،میگم این خوابگاهی که ورودی های جدید میرن کدومه؟میگه مثلا فلان خوابگاه.بعد می پرسم امکانات،عملا چیزی که میگه اینه:
"هیچی خانم،هیچی!همه چی بیارید"
:|
دارم واقعا مشتاق رفتن میشم! :)))) ولی خداییش بی صبرانه منتظرم ببینم "سیری در تاریخ ادبیات انگلیسی" و "آشنایی با رمان 1و2" و "نمایشنامه" چه خواهند بود :)
اگه از "بررسی آثار ترجمه شده اسلامی" بگذریم!!!!
+ لوپ: Laleh-Stars Align