کارنامه اعمال این ترم هم اومد بالاخره. همیشهی خدا هم یه استاد پیدا میشه که زجرکشت کنه تا نمره رو بذاره رو سایت. منم با این استاد، دو تا درس سخت داشتم و نمرههاشون مگه میاومد؟ :|
ولی الان خدا رو شکر وضعم بسیار بهتر از چیزیه که فکرش رو میکردم. اگه موقعی که دبیرستان بودم، بهم میگفتید که «تو میری تهران ادبیات انگلیسی میخونی و رتبه یک ورودیتون خواهی بود» اول یه قهقهه تحویلتون میدادم - از اونایی که پدر اداش رو در میاره :| - و بعدش میگفتم «برو بابا». البته هنوز تکلیف رتبه یک بودنم مشخص نشده کامل. به شدت به دنبال این رتبه بودم چون خدا میدونه مثل چی از کنکور ارشد وحشت دارم!
باورم نمیشه که به یه مرحلهای در زندگیم رسیدم که نمرهم رو جرات نمیکنم به بقیه بگم چون قطعه قطعهم میکنن و هر قطعه رو سر کوهی میذارن :دی و خب برای یه سری از نمرههام هم کارای اضافهی عجیب غریب از استادا گرفتم و انجام دادم؛ از تحقیق اضافه و کنفرانس و پیپر تا تایپ کردن چیزی که استاد خودش حوصله نداشت تایپ کنه :|
الان هم ده روزه نشستم تو خونه و به معنای واقعی کلمه، انگل جامعهام. دیگه دیروز حالم از خودم به هم خورد و بلند شدم با پدر رفتم انجمن خوشنویسان، یه کلاس ثبت نام کردم و فردا هم کلاس دارم و هیچ وسیلهای تدارک ندیدم و منتظرم برم سر کلاس، ببینم استاد چی میخواد دقیقا و برم از همون جا بخرم. یه سر به باشگاهی که تازه کشف کردم هم باید بزنم. وبلاگم هم to do لیستمه :دی
همین دیگه. من زندهام و این جوری که بوش میاد، وضع این ترمم خوب بوده و از امروز، فردا هم باید بشینم کتابای ارشد رو بخونم. ختم جلسه.